گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
ماهنامه موعود شماره 52
شماره 62 - فروردین 1385








توقیع مبارك حضرت صاحب الامر، ارواحنا له الفداء به افتخارعثمانبن سعید عمري و فرزندش محمدبن عثمان،
خداوند شما دو نفر [پدر و پسر] را به اطاعت و بندگی خویش موفق و بر دین خود ثابت قدم بدارد و در سایۀ رضاي ذات پاکش به
و مناظرة او با کسی که اظهار میداشته از « مختار » به شما خبر داده بود در مورد « میثمی » شما سعادت دو جهان عنایت فرماید. آنچه
حضرت امام حسن عسکري(ع) جانشینی جز جعفربن علی [کذاب] باقی نمانده، و او هم تصدیق کرده است، به ما رسید. همچنین
آنچه که شما به میثمی در پاسخ مطالبی که به یاران شما گفته بود، نوشتید نزد ما روشن است و من از اینکه پس از بینایی و بصیرت
دچار نابینایی شوم و پس از هدایت، گمراه گردم و نیز از فتنهها و عدم قبولی اعمال، به خدا پناه میبرم، چه آنکه حق تعالی در
قرآن کریم فرموده است: آیا مردم خیال میکنند که اگر بگویند ایمان آوردهاند از آنها میگذرند و آنان را آزمایش نمیکنند.
چگونه در فتنه سقوط میکنند و در حیرت و سرگردانی به سر میبرند و پیوسته به چپ و راست در حرکتند؟! آیا از دین خود جدا
افتادهاند؟ آیا از روایات معتبر در این مورد بیاطلاع هستند یا آگاهند ولی آنرا از یاد بردهاند؟ آیا نمیدانند که خداوند زمین را از
حجت خالی نمیگذارد، اعم از این که آن حجت ظاهر و آشکار در میان مردم باشد یا غایب از انظار؟ آیا این دستهاي که در
وجود امام [پس از حضرت عسکري(ع)] شک و تردید دارند، از برنامۀ منظم ائمۀ معصومین(ع) پس از پیامبرشان(ص) بیاطلاع
هستند که چگونه یکی پس از دیگري طبق برنامههاي تعیین شده به وظیفۀ خویش عمل کردند و نوبت به امام عسکري(ع) رسید که
جانشین پدرانش بود و به امر خداوند مردم را به سوي حق و راه مستقیم ولایت دعوت فرمود؟ او خورشیدي فروزان و ماهی
درخشان بود که در آسمان ولایت و امامت میدرخشید و آنگاه که ساعت مقرر فرا رسید و مانند اجداد گرامیش به سبب شهادت،
به جوار رحمت حق شتافت، مانند پدرانش بدون کم و زیاد به عهد خویش وفا نمود و وصیت خود را به وصی و جانشین خودش
که به امر خداوند باید تا روز موعود از نظرها پنهان باشد سپرد. البته که در مورد جانشین او مقدر الهی این چنین است که محل
زندگی او باید مخفی باشد و این براي ما فضیلتی است. و آن روزي که خداوند به ما اجازه دهد و منع خود را از ظهور ما بردارد،
حق در زیباترین لباسها و روشنترین نشانهها به مردم نشان داده شده، بر همگان آشکار خواهد شد و اساساً حق و حقیقت، خود
معرف خویش خواهد بود. لکن چه باید کرد؟ اکنون باید در برابر قضا و قدر الهی و ارادة توانایش تسلیم و به انظار توفیق از جانب
ذات پاکش بود. پس منکران و کسانی را که در شک و تردید هستند بخوانید تا دست از متابعت هوي و هوس بردارند و همان
اصولی را که پیروي میکردند، رعایت کنند و همان راه را دنبال نمایند. از آنچه از آنها پوشیده است در گذرند و از بحث و فحص
در آن خودداري کنند، که به گناه آلوده خواهند شد. اسرار الهی را فاش نکنند، که موجب پشیمانی آنان خواهد شد. و بدانند که
حق با ما و در راه دوستی ما است. هیچ کس جز ما این ادعا [یعنی دعوي امامت و جانشینی رسول اکرم(ص)] را ندارد؛ مگر
دروغگویان و آنان که بر خداوند افترا بسته و گمراه خیانت پیشه میباشند. بدین مختصر که از ما شنیدید قناعت کنید و از تفصیل و
صفحه 6 از 54
شرح آن در گذرید.
شباهتهاي امام عصر(ع) و پیامبران الهی- 4
سید محمدتقی موسوياصفهانی اشاره: از امام صادق(ع) نقل شده است که در آن هنگام آقاي ما، قائم(ع) به خانۀ خدا به پشت
اي مردم هرکه میخواهد آدم و شیث را ببیند، بداند که من آدم و شیث هستم و هرکه میخواهد نوح و » : خود تکیهزده میگوید
فرزندش سام را ببیند، بداند که من همان نوح و سامم و هر که مایل است ابراهیم و اسماعیل را ببیند، بداند که من همان ابراهیم و
اسماعیل میباشم و هرکه میخواهد موسی و یوشع را ببیند، من همان موسی و یوشع هستم و هرکس میخواهد عیسی و شمعون را
ببیند، من همان عیسی و شمعون هستم و هرکه میخواهد محمد(ص) و امیرالمؤمنین، علی(ع) را ببیند، بداند من همان محمد و علی
هستم و هرکه میخواهد حسن و حسین را ببیند، بداند که من همان حسن و حسینم، و هرکه میخواهد امامان از ذریۀ حسین را
ببیند، بداند که من همان ائمۀ اطهار هستم. دعوتم را بپذیرید و به نزدم جمع شوید که هرچه گفتهاند و هرچه را نگفتهاند، به شما
این حدیث دلالت دارد بر اینکه تمام صفات انبیاي عظام و مکارم ائمۀ اطهار(ع) در وجود امام عصر - أرواحنا فداه- .« خبر میدهم
جمع است و از آن حضرت آشکار میگردد. در قسمتهاي قبل شباهتهاي میان آن حضرت(ع) و چند پیامبر بزرگ الهی را
بررسی کردیم، اینک توجه شما را به ادامۀ آن جلب میکنیم. شباهت به حضرت الیاس(ع) الیاس (ع) خداوند عمرش را همچون
حضرت خضر(ع) طولانی ساخته است، همینطور خداوند تعالی عمر حضرت امام زمان(ع) را نیز طولانی نموده است. حضرت
الیاس(ع) نیز مانند خضر(ع) هر سال به حج میرود و در آنجا با هم ملاقات میکنند. دلیل بر این معنی اینکه در تفسیر امام حسن
عسکري(ع) نقل گردیده است که پیغمبر اکرم(ص) به زید بن ارقم فرمودند: خضر و الیاس هر سال در مراسم حج همدیگر را
ملاقات میکنند. 1 حضرت قائم(ع) نیز هرسال به حج میرود چنانکه در باب شباهتشان به خضر(ع) نیزگذشت. حضرت الیاس(ع)
از قومش فرار کرد و از نظر آنان غایب شد، هنگامی که میخواستند او را بکشند. امام عصر(ع) نیزا ز قوم خود فرار کردند و از
دیدة مردم غایب شدند، هنگامی که میخواستند آن حضرت را به قتل برسانند. حضرت الیاس(ع) هفت سال غایب شد و قائم(ع)
نمیدانم تا کی غیبتش ادامه خواهد داشت. الیاس(ع) در کوه دشواري سکونت کرد و حضرت قائم(ع) نیز مطابق در روایت علی بن
مهزیار اهوازي فرمودند: پدرم ابومحمد(ع) به من سفارش کرد که مجاورت نکنم قومی را که خداوند بر آنها غضب کرده و
لعنتشان نموده و براي آنان در دنیا و آخرت ننگ و خواري است و براي آنها عذاب دردناکی است، و مرا دستور فرمود که از
کوهساران جز دشوار آنها و از بلاد جز جاهاي پست را برنگزینم و خداوند تقیه را آشکار فرمود، و آن را بر من گماشت، پس من
در تقیهام تا روزي که اجازه داده شود خروج نمایم. عرض کردم: اي آقاي من این امر کی خواهد بود؟ فرمودند: هرگاه بین شما و
راه کعبه فاصله و جدایی افتاد و آفتاب و ماه جمع شدند، و کواکب و ستارگان آنها را در میان گرفتند... . 2 خداوند متعال به دعاي
. حضرت الیاس(ع) یونس پیغمبر را در حالی که کودك بود، بعد از چهارده روز از فوتش زنده کرد چنانکه در حدیث آمده 3
همچنین خداوند متعال به برکت امام زمان(ع) و به دعایشان مردگان بسیاري را زنده خواهد کرد پس از گذشت سالها از مرگشان؛
از جمله اصحاب کهف، و بیست و پنج نفر از قوم موسی که به حق قضاوت میکنند و با آن عدالت مینمایند و یوشع بن نون
وصی حضرت موسی، و مؤمن آل فرعون و سلمان فارسی و ابودجانۀ انصاري، و مالک اشتر، و نیز نقل شده است که حضرت
الیاس(ع) هم از یاران حضرت قائم(ع) است. 4 حضرت الیاس(ع) را خداوند به آسمان بالا برد، چنانکه از ابن عباس روایت شده
است. حضرت قائم(ع) را نیز خداوند متعال پس از ولادت،به آسمان برد. گفته میشود حضرت الیاس(ع) به فریاد دردمندان
میرسد و گمشدگان مضطر را در بیابانها و دشتها راهنمایی میکند، و خضر آنها را در جزایر دریاها فریادرسی مینماید.
حضرت قائم(ع) نیز به دردمندان رسیدگی مینماید و گمشدگان را هدایت میفرمایند و در خشکی و دریا بلکه در زمین و
صفحه 7 از 54
آسمان به فریاد بیچارگان میرسند و این است فضل الهی که به هرکه بخواهد عنایت میکند. حضرت الیاس(ع) به اذن خداي
تعالی برایش از آسمان مائده آمده، چنانکه روایت شده که پیغمبر اکرم(ص) از قلۀ کوهی صدایی شنیدند که میگفت: خدایا مرا
از امت رحمت شدة آمرزیده شده قرار ده. پیغمبر(ص) به آنجا رفت، ناگاه دید پیرمرد فرتوتی هست که قامتش سیصد ذراع
میباشد، هنگامیکه رسول خدا(ص) را دید با او معانقه کرد سپس گفت: من هر سال یکبار غذا میخورم و حالا وقت آن است. که
ناگاه مائدهاي از آسمان فرود آمد، و هر دو از آن خوردند، او حضرت الیاس(ع) بود. براي حضرت صاحبالزمان(ع) نیز مائده از
آسمان نازل شده است. شباهت به ذوالقرنین(ع) ذوالقرنین پیغمبر نبود ولی مردم را به سوي خدا دعوت کرد و به تقوي و خداترسی
میخواند. حضرت قائم(ع) نیز پیغمبر نیستند زیرا بعد از پیغمبر ما حضرت محمد مصطفی(ص) دیگر پیغمبري نیست، ولی آن
حضرت نیز به سوي خداي تعالی و تقوي و پرهیزگاري دعوت مینمایند. ذوالقرنین بر مردم حجت 5 بود. امام عصر(ع) نیز بر همۀ
اهل عالم حجت میباشند. خداوند ذوالقرنین را به آسمان دنیا بالا برد و از زمین براي او پردهبرداري شد و همه جاي زمین از
کوهساران و دشتها و درهها از مشرق تا مغرب همه را مشاهده کرد و خداوند به او از هر چیزي علمی عنایت فرمود که با آن حق
و باطل را بشناسد، سپس به زمین فرستاده شد و به او وحی شد که در دو ناحیۀ غرب و شرق زمین سیر کن. 6 خداوند تعالی امام
زمان(ع) را به بالاتر از آسمان اول برد، و سپس به زمین بازگرداند. ذوالقرنین از قومش غیبتی طولانی داشت. غیبت امام زمان(ع) نیز
طولانی است، و از امام عسکري(ع) نیز نقل شده است که در پاسخ به این سؤال که: چه سنتی از خضر و ذوالقرنین در قائم(ع)
ذوالقرنین، بنا بر آنچه در قرآن کریم آمده به خاور و باختر زمین رسید. حضرت قائم(ع)، نیز «. طول غیبت » : جاري است؟ فرمودند
همینطور خواهند بود. روایت شده است که رسول الله(ص) میفرمودند: ذوالقرنین بندة صالحی بود که خداوند او را بر بندگان
حجت قرار داده بود،پس قوم خود را به سوي خدا و تقوي فرا خواند، آنها بر شاخ او زدند که از نظرشان مدتی غایب شد تا اینکه
دربارهاش گفتند: هلاك شد یا در کدام بیابان رفت؟ سپس ظاهر شد و به سوي قومش بازگشت، ولی آنها بر شاخ دیگرش زدند، و
در میان شما( امت مسلمان) نیز کسی هست که بر سنت و روش او است، و به درستی که خداوند عزّوجل ذوالقرنین را در زمین
مکنت داد و براي او از هر چیزي سببی عنایت فرمود تا به شرق و غرب زمین رسید، خداوند تبارك و تعالی سنت او را در قائم(ع)
از فرزندانم نیز جاي خواهد ساخت تا به شرق و غرب زمین دست یابد، تا جایی که هیچ آبگاه و جایگاهی از آن هموار و ناهموار،
کوه و دشت باقی نماند مگر اینکه آن را زیر پاهاي او قرار دهد، و خداوند عزوجل گنجینههاي زمین را به وسیلۀ او پر از عدل و
قسط مینماید چنانکه از ظلم و جور پر شده باشد. 7 ذوالقرنین ما بین مشرق و مغرب را گرفت و تصرف کرد. امام عصر(ع) نیز
مشرق و مغرب زمین را به تصرف خویش درخواهند آورد. ذوالقرنین پیغمبر نبود ولی به او وحی شد. بر حضرت قائم(ع) نیز هرچند
پیغمبر نیستند، وحی میشود. ذوالقرنین بر ابر سوار شد. حضرت قائم(ع) نیز بر ابر مینشینند. حضرت امام باقر(ع) فرمودند:
ذوالقرنین میان دو ابر مخیّر شد، ولی او ابر رام را انتخاب کرد، و ابر سخت براي صاحب شما ذخیره گردید. راوي میگوید: عرض
کردم: سخت کدام است؟ فرمود: هر آن ابري که در آن رعد و صاعقه یا برق باشد. صاحب شما بر آن سوار میشود، باري؛ او
سوار ابر میشود و به سببها میرسد، سببهاي آسمانهاي هفتگانه و زمینهاي هفتگانه، پنج معمور و دو بخش ویران 8. از
حضرت امام صادق(ع) نیز مانند همین روایت نقل شده است. شباهت به حضرت شعیب حضرت شعیب(ع) قوم خود را به سوي خدا
دعوت کرد تا اینکه عمرش طولانی و استخوانهایش کوفته شد، سپس از نظرشان غایب گشت تا آنجا که خدا خواسته بود و
دوباره به صورت جوانی به آنها بازگشت. 9 حضرت قائم(ع) نیز با وجود طول عمر به صورت جوانی ظاهر میشوند که کمتر از
چهل سال دارد. از حضرت امام صادق(ع) نقل شده است که فرمودند: آنکه از چهل سال بیشتر داشته باشد صاحب این امر
نیست. 10 حضرت شعیب(ع) از محبت خداوند آنقدر گریست تا دیدگانش از بین رفت، خداي عزوجل چشمانش را بازگرداند،
دوباره گریست تا آنکه نابینا شد، باز خداوند دیدگانش را بینا کرد باز هم گریست تا کور شد، بار دیگر خداوند بینایی را به او
صفحه 8 از 54
بازگرداند. 11 حضرت قائم(ع) در زیارت ناحیه [خطاب به جد بزرگوارشان حضرت امام حسین(ع)] چنین بیان داشتهاند: و لأبکینّ
علیک بدل الدّموع دما. و به جاي اشک بر تو خون میگریم. حضرت شعیب(ع) در قوم خود گفت: بقیّۀ الله خیرٌ لکم إن کنتم
مؤمنین. 12 آنچه خداوند باقی گذارده برایتان بهتر است اگر ایمان داشته باشید. دربارة حضرت قائم(ع) نیز امام باقر(ع) فرمودند:
هنگامی که قائم(ع) خروج کند به کعبه تکیه میزند، و 313 مرد نزدش حاضر میشوند، پس اولین سخنی که به زبان میآورد این
سپس میفرماید: من بقیۀ الله در زمین و خلیفۀ خدا و حجت او بر شما هستم، پس هیچ « بقیّۀ الله خیرٌ لکم إن کنتم مؤمنین » : آیه است
و چون شمارة یارانش به یک عقد که « السّلام علیک یا بقیّۀ الله فی أرضه » : مسلمانی بر او سلام نمیکند، مگر اینکه چنین میگوید
ده هزار نفر است رسید، خروج میکند. پس در زمین هیچ معبودي جز خداوند عزوجل باقی نمیماند، بتها و اصنام و غیر آنها
نابود میشود و آتش در آنها میافتد، و این امر پس از غیبت طولانی خواهد بود تا خداوند معلوم سازد چه کسی در غیبت ایمان
میآورد و اطاعت میکند. 13 تکذیبکنندگان حضرت شعیب(ع) به آتشی که از ابري که بر آنها سایه افکنده بود بیرون آمد،
سوختند، چنانکه خداوند عزوجل میفرماید: فکذّبوه فأخذهم عذابُ یوم الظّلّۀ إنّه کان عذاب یومٍ عظیمٍ. 14 پس او را تکذیب
کردند و آنگاه عذاب روز سایبان [ابر صاعقه خیز] آنان را فرو گرفت که همانا آن عذاب روز بزرگی بود. قائم(ع) نیز تمام بتها و
معبودهاي غیر خدا در زمان ظهور آن حضرت خواهد سوخت. شباهت به حضرت موسی(ع) حضرت موسی(ع) دوران حملش
مخفی بود. حضرت قائم(ع) نیز همینطور، دوران حملشان مخفی بود. حضرت موسی(ع) ولادتش مخفیانه صورت گرفت. حضرت
قائم(ع) نیز ولادتشان مخفیانه انجام شد. موسی(ع) از قومش دو غیبت داشت که یکی از دیگري طولانیتر بود، غیبت اول از مصر
بود و غیبت دوم هنگامی که به سوي میقات پروردگارش رفت. مدت غیبت نخستین 28 سال بود. و مدت دومین غیبت چهل شب
بود، خداوند متعال فرموده است: فتمّ میقات ربّه أربعین لیلۀً. 15 که میقات [وعدهگاه] پروردگارش چهل شب به پایان رسید. حضرت
قائم(ع) نیز دو غیبت داشتهاند که یکی از دیگري طولانیتر میباشد. حضرت موسی(ع) خداوند تعالی با او سخن گفت و فرمود:
إنّی اصطفیتک علی النّاس برسالاتی و بکلامی آتیتک و کن من الشّاکرین. 16 همانا من به وسیلۀ رسالتها و کلام خودم تو را بر
مردم برتري دادم پس آنچه به تو دادم بگیر و از سپاسگزاران باش. حضرت قائم(ع) نیز همینطور خداوند متعال با آن حضرت(ع)
سخن گفت هنگامی که آن حضرت را به سراپردة عرش بالا بردند. 17 حضرت موسی(ع) از قوم خود و دیگران از ترس دشمنانش
غایب شد، خداوند عزوجل میفرماید: فخرج منها خائفاً یترقّب. 18 پس از آن [دیار] ترسان و نگران بیرون رفت. حضرت قائم(ع) نیز
از ترس دشمنان خویش غایب شدهاند. حضرت موسی(ع) هنگامی که غایب شد، قومش در منتهاي رنج و فشار و مشقت و ذلت
واقع شدند، که دشمنانشان پسران آنها را میکشتند و زنانشان را زنده میگذاشتند. شیعیان و دوستان حضرت قائم(ع) نیز در زمان
غیبت آن حضرت(ع) در منتهاي سختی و فشار و ذلت میافتند (تا خداوند کسانی را که ایمان آوردهاند پاك کند و کافرین را
هلاك سازد). 19 از حضرت امام باقر(ع) در بیان شباهت حضرت قائم(ع) به جمعی از پیغمبران آمده است که فرمودند: و اما روش
موسی(ع) ترس مداوم و طول غیبت و پنهان بودن ولادت و رنج و زحمت شیعیان بعد از او بر اثر آزار و خواري که از دشمنان ببینند
تا آنگاه که خداي عزوجل ظهور حضرتش را اجازه دهد و او را یاري کند و بر دشمنش پیروز نماید. 20 حضرت امیرالمؤمنین(ع)
نیز نقل شده است که فرمودند: زمین پر از ظلم و ستم خواهد شد تا جایی که احدي کلمۀ الله را جز مخفیانه نگوید، سپس خداوند
متعال قوم صالحی را خواهد آورد که آن را پر از قسط و عدل نمایند چنانکه پر از ظلم و ستم شده باشد 21 حضرت موسی(ع)
هنگامی که قومش در بیابان سرگردان و گم شدند و در آن حال سالها به سر بردند، هرگاه فرزندي برایشان متولد میشد، پیراهنی
بر او بود به قامت خودش، مانند پوست بدن. 22 براي شیعیان حضرت قائم(ع) نیز در عصر ظهور همین امر خواهد بود، چنانکه در
کتاب المحجۀ از امام صادق(ع) روایت شده که فرمودند: وقتی قائم ما به پا خیزد زمین به نور پروردگارش روشن میگردد، و
بندگان از نور خورشید بینیاز میشوند و شب و روز یکسان میگردد، و مرد در زمان آن حضرت هزار سال عمر کند و هر سال
صفحه 9 از 54
برایش پسري متولد شود، و دختري برایش متولد نگردد، پیراهنی به قامتش او را میپوشاند و هر چه بزرگتر شود آن پوشش نیز
بزرگتر میگردد، و به هر رنگی که بخواهد میشود. 23 حضرت موسی(ع)، بنی اسرائیل منتظر قیامش بودند، چون که به آنها خبر
داده شده بود که فرج آنها به دست او است. حضرت قائم(ع) نیز شیعیانشان منتظر آن حضرت(ع) هستند، زیرا که به آنها خبر
دادهاند که فرجشان بر دست آن حضرت است. حضرت موسی(ع) خداوند متعال دربارهاش میفرماید: و لقد آتینا موسی الکتاب
فاختلف فیه. 24 ما به موسی کتاب را دادیم پس در آن اختلاف شد. شیخ طبرسی میگوید: منظور این است که قومش در آن
اختلاف کردند یعنی در صحت کتابی که بر او فرود آمد. 25 حضرت قائم(ع) نیز همینطور، در کتابی که با او است که
امیرالمؤمنین(ع) جمع کرده است یعنی همان قرآنی که نزد حضرت حجت(ع) است اختلاف میشود. حضرت امام باقر(ع) دربارة
آیۀ فوق میفرمایند: در آن اختلاف کردند همچنان که این امت در کتاب اختلاف نمودند، و در کتابی که با قائم هست نیز
اختلاف خواهند کرد تا جایی که مردم بسیاري آن را منکر خواهند شد، که آنها را پیش میکشد و گردنشان را میزند. 26 از
حضرت امام صادق(ع) نقل شده است که فرمودند: اصحاب موسی به نهري آزمایش شدند. 27 اصحاب حضرت قائم(ع) نیز به مانند
آن مبتلا خواهند شد. 28 حضرت موسی(ع) خداوند متعال او را عصایی عنایت فرمود، و آن را معجزهاش قرار داد. به حضرت
قائم(ع) نیز همان عصا اختصاص یافته است، و حضرت امام باقر(ع) فرمودند: عصاي موسی از آنِ آدم بود، سپس به شعیب رسیده
بود، و آنگاه به موسی بن عمران، آن عصا نزد ما است و من آن را پیشتر دیدهام سبز رنگ است به همان وضعی که از درختش
گرفته شده، و اگر استنطاق شود سخن میگوید، براي قائم ما(ع) آماده شده، به وسیلۀ آن همان کارها را انجام دهد که موسی انجام
میداد، و هر چه مأمور شود انجام میدهد، و هر کجا افکنده شود با زبان خود نیرنگهاي دشمنان را برمیگیرد. 29 علامه
است، و « نفعه » است، و مقاتل گفته: نامش « ماشاءالله » مجلسی(ره) میگوید: در نام عصا اختلاف است، ابن جبیر گفته: اسمش
گفتهاند. آگاهان به علم گذشتگان گفتهاند که عصاي موسی دو سر داشت که بیخ هر یک از « علیق » و بعضی دیگر « غیاث » بعضی
آنها کژي داشت و نیزة آهنینی در انتهایش بود، پس هرگاه موسی(ع) شب هنگام به بیابانی وارد میشد و مهتاب نبود، دو سر عصا
تا آنجا که چشم کار میکرد روشنایی میداد، هرگاه با کمبود آب مواجه میشد آن را در چاه وارد میکرد که تا ژرفاي چاه امتداد
مییافت، و سر آن مانند دلو میشد، و هر وقت به غذا نیاز داشت، با عصاي خود به زمین میکوفت خوردنیها از آن بیرون میآمد،
و چنان بود که هرگاه میوهاي اشتها میکرد آن را در زمین مینشاند، پس غنچههاي همان درختی که موسی اشتها کرده بود ظاهر
میشد و همان موقع میوه میداد. و گفته میشود: عصاي موسی از چوب بادام بود، هرگاه گرسنه میشد آن را در زمین مینشاند
برگ و میوه میداد، و از آن بادام میخورد، و هرگاه با دشمن خود مقاتله میکرد بر دو شاخۀ عصا دو مار آشکار میشد که با هم
نبرد میکردند، عصا را بر کوه سخت ناهموار میزد و نیز به درختها و خارها و گیاهها میزد راه بازمیشد، و هر وقت می خواست
از رودي بدون کشتی عبور کند عصا را بر آن میزد، راه وسیعی برایش باز میشد که در آن میرفت. و آن حضرت که درود
خدا بر او باد گاهی از یک شاخۀ عصا شیر مینوشید و از دیگرش عسل، و چون در راه خسته میشد بر آن مینشست که به
هرکجا میخواست بدون دویدن و پازدن او را برساند، و نیز راه را نشانش میداد و با دشمنانش مقاتله میکرد، هنگامی که
موسی(ع) به بوي خوش نیازمند میشد، از آن عصا بوي خوشی بیرون میزد تا جایی که لباسهاي او را خوشبو میکرد، اگر در
راهی بود که دزدانی داشت که مردم از آنها ترس داشتند، عصا با او تکلم میکرد و به او میگفت: به فلان سمت راهت را تغییر ده،
به وسیلۀ آن برگهاي درختان را بر گوسفندان خود فرو میریخت، با آن درندگان و مارها و حشرات را از خود دفع میکرد، چون
به سفر میرفت آن را بر گرده مینهاد و وسائل و لباس و غذا و آب و ... را به آن میریخت... . 30 این عصا در این زمان متعلق و
مخصوص به مولا و آقاي ما حضرت مهدي صلوات الله علیه میباشد. حضرت موسی(ع) با ترس از مصر فرار کرد، خداوند
عزوجل به نقل از او میفرماید: پس آنگاه که از [کیفر] شما بیمناك شدم از شما گریختم. 31 حضرت قائم(ع) نیز از ترس اشرار، از
صفحه 10 از 54
شهرها گریختند و در بیابانهاي بیآب و علف مسکن گزیدهاند. با وجود این به نزد مردم میآیند، و در میان آنها راه میروند و از
احوالشان باخبر میشوند. در حالی که آنها حضرتش را نمیشناسند. هنگام ظهورشان نیز به خاطر ترس از سفیانی از مدینه فرار
خواهند کرد. حضرت موسی(ع) خداوند دشمنش قارون را به زمین فرو برد چنانکه خداوند عزوجل میفرماید: پس او و خانهاش
را در زمین فرو بردیم. 32 حضرت قائم(ع) نیز خداوند متعال دشمنانش لشکر سفیانی را به زمین فرو خواهد برد. حضرت
موسی(ع) چون دستش را بر میآورد، میدرخشید و سفیدي آن بینندگان را خیره میساخت. 33 نور حضرت قائم(ع) چنان
میدرخشد تا جایی که مردم از نور آفتاب و ماه بینیاز شوند. حضرت موسی(ع) از سنگ برایش دوازده چشمه جوشید. از حضرت
امام باقر(ع) نقل شده است که فرمودند: هرگاه قائم(ع) ظهور نماید با پرچم رسولالله(ص) و انگشتري سلیمان و سنگ و عصاي
موسی قیام خواهد کرد، پس دستور میدهد منادي آن حضرت اعلام کند که: هیچ کس از شما آب و غذا و علوفه برندارد.
اصحاب آن حضرت میگویند: میخواهد ما و چهارپایانمان را از گرسنگی و تشنگی بکشد! پس آن حضرت حرکت میکند
اصحاب هم در خدمتش حرکت میکنند، و اولین منزلی که فرود میآید به سنگ میزند از آن غذا و آب و علوفه بیرون میآید،
پس از آن میخورند و میآشامند و چهارپایان را نیز علوفه میدهند تا در پشت کوفه به نجف برسند. 34 همچنین از امام صادق(ع)
از پدر بزرگوارشان نقل شده است که فرمودند: چون قائم(ع) در مکه قیام کند و بخواهد به کوفه برود، سخنگوي آن حضرت ندا
میکند؛ کسی از شما خوردنی و آشامیدنی برندارد، و آن حضرت سنگ موسی بن عمران را که از آن دوازده چشمه جوشید با
خود برمیدارد، پس به هیچ منزلی فرود نیاید مگر اینکه آن را نصب فرماید و چشمهها از آن جوشد پس هر که گرسنه باشد سیر و
هر که تشنه باشد سیراب میگردند. 35 حضرت موسی(ع) فرعون براي کشتن او افراد بسیاري را کشت، ولی آنچه خدا خواست
همان شد. فرعونهاي زمان ائمۀ اطهار(ع) نیز به منظور قتل حضرت قائم(ع) چه بسیار از فرزندان پیغمبر(ص) را کشتند، چنانکه از
امام صادق(ع) دربارة بیان شباهت آن حضرت به موسی(ع) چنین نقل شده است: وقتی فرعون مطلع شد که زوال و نابودي
حکومتش بر دست او (موسی) است دستور داد کاهنان را حاضر کنند، پس آنها را بر نسب براندازندة حکومتش دلالت کردند، و
اینکه آن شخص از بنیاسرائیل است، پس پیوسته دستور میداد که شکم زنان باردار بنیاسرائیل را پاره کنند تا آنجا که بیست و
چند هزار نوزاد را کشت ولی نتوانست به موسی دست یابد، زیرا که خداوند تبارك و تعالی او را حفظ کرد. و همین طور بنیامیه و
بنیالعباس وقتی دانستند که سقوط سلطنت و ریاست امرا و جبارانشان به دست قائم ما خواهد بود، به دشمنی ما پرداختند و
شمشیرهاي خود را در کشتن آل رسول(ص) و نابود کردن نسل آن حضرت به کار گرفتند به طمع اینکه به قتل قائم(ع) دست یابند.
البته خداوند عزوجل نمیپذیرند که امر خود را براي یکی از ستمکاران فاش نماید. مگر اینکه نور خود را به کمال رساند هر چند
که مشرکین را خوش نیاید. 36 موسی(ع) خداوند در یک شب امرش را اصلاح فرمود، همچنین خداوند در یک شب امر حضرت
قائم(ع) رااصلاح خواهد کرد. 37 خداوند متعال به منظور امتحان قوم حضرت موسی(ع) ظهور آن حضرت را تأخیر انداخت تا
کسانی که گوساله پرستیدند از کسانی که خداي عزوجل را پرستیدند جدا شوند، خداوند به همین منظور ظهور حضرت قائم(ع) را
به تأخیر انداخته است. شباهت به حضرت هارون(ع) حضرت هارون(ع) را خداوند متعال به آسمان بالا برد و سپس بار دیگر به
چون ،« بیا با هم به کوه طور سینا برویم » : زمین بازگرداند. از حضرت امام صادق(ع) روایت شده که فرمودند: موسی به هارون گفت
جامههایت را برافکن » : با هم رفتند ناگاه خانه اي دیدند که بر در آن درختی بود بر روي آن دو پیراهن، پس موسی به هارون گفت
هارون همین کار را کرد، پس چون بر تخت آرمید، خداوند او .« و داخل این خانه شو و این دو حله را به بر کن و بر تخت بخواب
را به سوي خود قبض کرد و خانه و درخت برداشته شد. موسی به سوي بنیاسرائیل بازگشت و به آنها خبر داد که خداوند هارون را
قبض روح کرد و به سوي خود بالا برد، گفتند: دروغ میگویی تو او را کشتهاي، پس موسی به درگاه الهی شکوه کرد، خداوند
متعال به فرشتگان امر فرمود تا او را بر تختی مابین زمین و آسمان فرود آوردند تا اینکه بنیاسرائیل او را دیدند و دانستند که مرده
صفحه 11 از 54
است. 38 حضرت قائم(ع) را نیز خداوند بعد از ولادت به آسمان بالا برد سپس به سوي زمین بازگرداند. حضرت هارون(ع) از راه
دور سخن موسی را میشنید همچنان که موسی سخن هارون را از راه دور میشنید. این نکته را صاحب کتاب بدیعالزهور نقل
نموده است. دربارة حضرت قائم(ع) نیز از امام صادق(ع) نقل شده است که فرمودند: هنگامی که قائم ما به پا خیزد خداوند عزوجل
در گوشها و چشمهاي شیعیان ما خواهد افزودبه طوري که بین آنها و حضرت قائم(ع) پیکی نخواهد بود، با آنها سخن میگوید و
آنها میشنوند، و به او نگاه میکنند در حالی که در جاي خودش باشد. 39 پینوشتها ?: مکیال المکارم فی فوائد الدعاء
3. و گفته شده: آنکه خداوند به دعاي الیاس . 2. تبصرة الولی، ص 781 . 1. تفسیر العسکري، ص 5 . للقائم(ع)، صص 300 280
5. در حدیث است که نامش عیاش و در حدیث دیگر است . زندهاش کرد، الیسع بوده. 4. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 53 ، ص 90
که نامش عیاشا بوده، و مجلسی(ره) گفته: از اخبار بر میآید که این غیر از اسکندر است و او در زمان ابراهیم و اولین پادشاهان
، 8. مجلسی، همان، ج 12 . 7. صدوق،کمالالدین، ج 2، ص 394 . بعد از نوح بوده است. (مؤلف). 6. مجلسی، همان، ج 12 ، ص 198
.13 . 12 . سورة هود( 11 )، آیۀ 86 .12/ 11 . همان، 380 .52/ 10 . همان، 319 .12/ 9. همان، 319 . ص 182 ؛و الاختصاص، ص 194
.17 . 16 . سورة اعراف( 7)، آیۀ 144 . 15 . سورة اعراف( 7)، آیۀ 144 . 14 . سورة شعراء( 24 )، آیۀ 189 . صدوق، همان، ج 1، ص 331
. 20 .صدوق، همان، ج 1، ص 327 . 19 . سورة آل عمران( 3)، آیۀ 141 . 18 . سورة قصص( 28 )، آیۀ 21 . مجلسی، همان، ج 51 ، ص 27
. 24 . سورة هود، آیۀ 110 .184- 23 . بحرانی، المحجۀ، صص 185 . 22 . مجمعالبیان، ج 1، ص 117 . 21 .مجلسی، همان، ج 51 ، ص 117
29 .صدوق، . 28 .مجلسی، همان، ج 52 ، ص 332 . 27 . سورة بقره( 2)، آیۀ 249 . 26 . روضه کافی، 278 . 25 . مجمعالبیان، ج 5، ص 198
33 . سورة . 32 . سورة قصص( 28 )، آیۀ 81 . 31 . سورة شعرا( 24 )، آیۀ 21 . 30 . مجلسی، همان، ج 13 ، ص 60 . همان، ج 2، ص 673
. 35 . راوندي، الخرایج و الجرایح، ص 110 . 34 . مجلسی، همان، ج 52 ، ص 351 ؛ نعمانی،غیبت، ص 238 . اعراف( 7)، آیۀ 108
. 39 . روضه کافی، 240 . 38 .مجلسی، همان، ج 13 ، ص 368 . 37 . همان، ص 377 . 36 .صدوق، همان، ج 2، ص 354
پیشگامان ظهور
اشاره: همواره بیماردلان و باطل جویان در پی تأویل آیات متشابه قرآن حکیم بودهاند تا آنها را به دلخواه خود براي توجیه آراء
فاسد و عقاید نادرستشان به کار برند، اما خداوند در هر زمان حجت معصومی دارد که تأویل درست آیات را بیان نموده، و از
گمراهی مردم جلوگیري میکند. آیات قرآن را باطنی است و بطن آن را بطنی دیگر و آنرا ظاهري است و ظاهرش را ظاهري
دیگر؛ همانا آیهاي اولش دربارة چیزي خواهد بود و آخرش مربوط به چیزي دیگر؛ در عین حالی که سخن متصل و پیوستهاي است
که بر چند وجه میگذرد. مطابق فرمودة خداوند تبارك و تعالی، تأویل آنرا جز خداوند و راسخان در علم، هیچ کس نمیداند؛ و
امامان امت(ع) که همان راسخان در علم میباشند فرمودهاند: ما آنرا میدانیم. در دومین قسمت این مجموعه مقالات توجه شما را
به تأویل آیۀ شریفهاي از قرآن کریم دربارة گردآمدن یاران پیشگام امام غایب(ع) در نخستین لحظات ظهور آن حضرت(ع) در
مکه جلب میکنیم. خداوند متعال در آیۀ 148 سورة مبارکۀ بقره میفرماید: فاستبفوا الخیرات أینما تکونوا یأت بکم الله جمیعاً. پس
به کارهاي نیک پیشی گیرید، هرکجا باشید خداوند همۀ شما را خواهد آورد. حضرت ابوجعفر، امام باقر(ع) در ذیل این ایه
میفرمایند: قسم به خدا قائم(ع) را مینگرم، در حالی که به حجرالاسود تکیهزده سپس حق خویش را از خداوند میخواهد، آنگاه
میگوید: اي مردم! هرکس دربارة خداوند با من محاجّه کند، پس من نزدیکترین افراد به خداوند هستم، اي مردم! هرکس دربارة
آدم با من محاجّه کند، پس من نزدیکترین کسان به آدم هستم، اي مردم هرکس در مورد نوح با من محاجّه کند، پس من
نزدیکترین افراد به نوح میباشم، اي مردم! هرکس دربارة ابراهیم با من محاجّه نماید، پس من نزدیکترین اشخاص به ابراهیم
هستم، اي مردم! هرکس دربارة موسی با من محاجّه کند، پس منم نزدیکترین کسان به موسی، اي مردم! هرآنکه دربارة عیسی با
صفحه 12 از 54
من محاجّه نماید، پس من نزدیکترین افراد به عیسی میباشم، اي مردم! هرکس دربارة رسول خد(ص) با من محاجّه کند پس منم
نزدیکترین افراد به رسول خدا(ص). اي مردم! هرآنکه دربارة کتاب خدا با من محاجّه کند، پس منم نزدیکترین کسان به کتاب
خداوند. سپس به مقام ابراهیم خواهد رفت، دو رکعت نماز میگذارد و حقّش را از خداوند طلب میکند. ... پس نخستین کسی
که با او بیعت کند جبرئیل است، سپس آن سیصد و سیزده مرد بیعت کنند و هرکدام از ایشان پیش از آن هنگام بیرون از منزل بوده
به مقصد (به آن حضرت(ع)) خواهد پیوست، و هرکس که در سفر نبوده از بستر خوابش مفقود خواهد شد و آن فرمودة خداوند
است: فاستبقوا الخیرات أینما تکونوا یأت بکم الله جمیعاً. 1 امام(ع) فرمودند: خیرات، ولایت است، و [خداوند] در جاي دیگر
فرموده: و چنانچه عذاب را از آنان تا هنگام معینی [افراد معدودي] به تعویق اندازیم 2 و ایشان اصحاب قائم(ع) هستند [به خدا
سوگند] در یک ساعت نزد او جمع میشوند. 3 در روایت دیگري آن حضرت(ع) میفرمایند: و به خدا سوگند سیصد و سیزده مرد
که پنجاه زن نیز در میان آنها هست؛ خواهند آمد، بدون وعدة قبلی و همچون ابرهاي پاییزي پیدرپی در مکّه جمع میشوند، و این
پس مردي از ،« هرکجا باشید خداوند همۀ شما را خواهد آورد محققاً خدا بر هر چیز تواناست » : است آیهاي که خداي تعالی فرماید
آل محمد(ع) میگوید: این است آن آبادي که اهلش ستم پیشهاند، سپس او با آن سیصد و ده و چند نفر که بین رکن و مقام با او
بیعت میکنند، در حالیکه عهد پیغمبر(ص) و پرچم و سلاح آن حضرت با اوست، با وزیرش از مکه بیرون میآیند و نام و فرمان
آن جناب، از سوي آسمان، در مکه، ندا میشود، به طوري که تمامی اهل زمین آنرا میشنوند. 4 در روایت دیگري از امام
صادق(ع) به نقل از ابابصیر برخی از مشخصات آن افراد نیز آمده است: ... پس اینها سیصد و سیزده مرد هستند، به شمار اهل بدر.
خداوند در یک شب ایشان را در مکه جمع خواهد کرد، و آن شب جمعه است. پس صبح آن شب همۀ آنها در مسجدالحرام
خواهند بود، هیچیک از آنان عقب نمیماند، و در کوچههاي مکه پراکنده میشوند و در پی فراهم کردن منازلی براي خود
میروند، اما اهل مکه آنان را ناشناس میبینند، زیرا کاروان خاصی را ندیدهاند که از شهر معینی به قصد حج یا عمره و یا تجارت
آمده باشد. لذا به یکدیگر میگویند: امروز ما گروهی را میبینیم که پیشتر ندیدهایم، و اهل یک شهر نیستند، و از بادیهنشینان هم
نمیباشند، و نه شتري با آنان هست و نه مرکبی. در همین حال که از وضع آن گروه به تردید افتادهاند، مردي از بنی مخزوم میآید
و مردم را عقب میزند تا به نزد رئیسشان میرسد، و میگوید: من دیشب خواب عجیبی دیدهام که از آن ترسانم و دلم از آن لرزان
است. رئیس به او میگوید: خوابت را تعریف کن. و او چنین بیان میکند: دیدم انبوهی آتش از آسمان کنده شده و آنقدر پایین
آمد تا اینکه بر کعبه فرود آمد، در آن نگریستم دیدم ملخهایی است با بالهایی سبز مانند چادر، مقدار زیادي دور کعبه طواف
کردند، سپس به سوي مشرق و مغرب به پرواز درآمدند، به هر شهري رسیدند آن را آتش زدند، و هر دژي را ویران ساختند. پس
از این خواب من دلپریش و ترسان از جاي جستم و بیدار شدم. مردم به او میگویند: همینها را در خواب دیدهاي، بیا نزد اقرع
برویم تا خوابت را تعبیر کند. اقرع، مردي از خاندان ثقیف است، نزد او میروند، آن مرد خوابش را تعریف میکند، و اقرع پاسخ
میدهد: خواب عجیبی دیدهاي، و البته دیشب یکی از سپاهیان خداوند بر شما وارد شدهاند که نمیتوانید آنها را از خود برانید،
مردم میگویند: امروز ما چیز عجیبی دیدهایم، و ماجراي آن گروه را براي اقرع بیان میکنند، سپس از نزد او بیرون میآیند و در
صدد یورش بردن به آن گروه برمیایند در حالیکه خداوند دلهایشان را از رعب و ترس آنان پُر کردهاست. آنگاه وقتی براي
انجام آن کار با هم مشورت میکنند، بعضی از آنها به دیگران میگویند: در این کار عجله مکنید زیرا که این گروه هنوز عمل
ناشایستی نسبت به شما مرتکب نشده و خلافی آشکار نکردهاند، و شاید کسی از آنان منسوب به یکی از قبایل شما باشد، پس
چنانچه شري از ایشان برایتان معلوم گشت، آنوقت شما دانید و آنها. از این گذشته ما این گروه را اهل عبادت میبینیم، و آثار
خوبی را در چهرههایشان مشاهده میکنیم، و ایشان در حرم خداوند هستند که هرکس در آن داخل گشت روا نیست به او صدمه
بزنند، مگر اینکه خلافی از او صادر شود، که موجب جنگیدن با ایشان گردد. در اینجا مخزومی که رئیس و رهبر آنهاست
صفحه 13 از 54
میگوید: ما ایمن نیستیم از اینکه اینان نیروي کمکی در پشت سر نداشته باشند که چنانچه به ایشان پیوندند مقصودشان آشکار
گردد و کارشان بالا بگیرد، پس حالا که هنوز شمارةشان اندك و در دیار غربت هستند آنان را سرکوب کنید پیش از آنکه نیروي
کمکی آنها برسد، زیرا اینها به مکه نیامدهاند مگر براي اینکه در آتیۀ نزدیک امر مهمی داشته باشند. و من تعبیر خواب دوست شما
را جز حق نمیدانم. بنابراین تا میتوانید شهرتان را از آنان خالی کنید. کسی از میان مردم میگوید: اگر کسانی که به اینان ملحق
خواهند شد، مانند همینها باشند ترسی از ایشان بر شما نیست، زیرا که نه اسلحهاي با خود دارند و نه مرکبهاي سواري، و نه
پناهگاه و دژي که به آن پناه برند. اینها جمعی هستند غریب که چیره شدن بر آنان سهل و آسان است و چنانچه لشکري براي آنان
آمد، به پا خواهید خاست و هم اینان و هم آنان را همچون آب خوردنی که به تشنه لبی داده شود، همه را از پاي درمیآورید. پس
(مردم مکه) پیوسته چنین حرفهایی را میزنند تا اینکه شب دامن خویش را بر مردم میگستراند. سپس خداوند خواب را بر
گوشها و چشمهایشان مستولی مینماید، و پس از جدا شدنشان از یکدیگر جمع نخواهند شد تا آنگاه که حضرت قائم(ع) قیام
فرماید. (البته اصحاب حضرت قائم(ع)) با یکدیگر ملاقات میکنند، انگار که از یک پدر و مادر هستند، و اگر از هم جدا شوند
شب هنگام خواهد بود و باز، روز با هم ملاقات خواهند داشت، و این است تأویل این آیه: پس به کارهاي نیک سبقت گیرید
5 ابوبصیر میگوید: عرضه داشتم: فدایت گردم آیا در آن هنگام جز آنها هیچ «. هرکجا باشید خداوند همۀ شما را خواهد آورد
مؤمنی بر روي زمین نیست؟ امام(ع) فرمودند: چرا، ولی اینها جمعیتی هستند که با پیدایششان خداوند حضرت قائم(ع) را ظاهر
خواهد کرد، و اینان نجبا و قضات و حکّام و فقهاي در دین میباشند، دلها و پشتهایشان مسح میگردد پس هیچ حکمی برایشان
مشتبه نخواهد شد. 6 پینوشتها ?: سیماي حضرت مهدي(ع) در قرآن، سید هاشم بحرانی، ترجمۀ سیدمهدي حائري قزوینی، با
4. تفسیر عیاشی، ج 1، ص . 3. الکلینی، روضۀ الکافی، ص 313 . 2. سورة هود( 11 )، آیۀ 8 . تلخیص. 1. تفسیر قمی، ج 2، ص 205
6. همان. . 5. الطبري (الآملی)، محمد بن جریر، دلائل الإمامۀ، ص 307 .65
مصادیق کمال
مصادیق کمال در دعاهاي امام زمان(ع) احمد مسائلی اشاره: این صفحه اختصاص به ارائۀ مطالبی دارد که از سوي خوانندگان عزیز
موعود ارسال شده است. هرچند حجم بالاي این مطالب و مختصر بودن مجال ما، امکان درج کامل این آثار را از ما سلب نموده
است، اما ضمن تقدیر از دوستان بزرگواري که مجله را مورد لطف قرار میدهند، بنا بر وعده اي که نمودیم، بخشهایی از مطالب
این عزبزان را به جملۀ موعودیان، تقدیم می کنیم. از همین رو توجه شما را به مقالۀ ارسال شده توسط جناب آقاي احمد مسائلی
که ترنم معشوق است به بیان هدف « آل یاسین » جلب میکنیم. حضرت صاحبالامر- ارواحنا فداه- در دعاي پس از زیارت شریف
آفرینش و کمال انسان مبادرت نموده و این چنین میفرمایند: بارالها از تو میخواهم که بر محمد که پیامبر رحمت توست و علم
نور تو است، درود و صلوات بفرستی و قلبم را از نور یقین مملو گردانی و سینهام را از نور ایمان و اندیشههایم را از نور اندیشههاي
مفید و عزم و ارادهام را از نور علم و دانش صحیح و نیرو و قدرتم را از نور عمل و کردار صحیح و زبانم را از نور صدق و دینم را
از نور بصیرتها و آگاهیهایی که از جانب خودت هست و چشمم را از نور بصیرت و روشنایی و گوشم را از حکمت آکنده
نمایی. قبل از شروع بیان توضیح این قسمت از دعا تذکر این نکته لازم است که ائمه اطهار(ع) در بعضی از دعاها در مقام تعلیم به
انسانهاي دیگر هستند و میخواهند به آنها اموري را آموزش دهند. امام زمان(ع) در این قسمت از دعا، نخستین درخواست خویش
مطرح فرمودهاند که از اولویت آن بر دیگر درخواستها معلوم میشود این امر از مهمترین جنبههاي « یقین » را از خداوند متعال، امر
وجودي انسانی است که میخواهد به کمال خویش نائل گردد. یقین محور تمام حرکتها و پویاییها و کمالها و شرابی بس
است، البته ایمانی که به حقیقت تعلق « نور ایمان » گواراست. دومین امري که آن حضرت(ع) از خداوند متعال تقاضا نمودهاند
صفحه 14 از 54
بگیرد. ایمان به حق نورانی است ولی ایمان به باطل داراي ظلمت و تاریکی است. امام عصر -ارواحنا فداه- در سومین مرحله
شدند. امام(ع) در این قسمت از دعا خواستار اندیشههاي نورانی شدهاند و اندیشههاي نورانی اندیشههاي صحیح « نور نیات » خواستار
هستند. انسان کامل و آرمانی با توجه به این سخن صاحبالامر(ع) عبارت است از انسانی که انگیزههاي انجام اعمال او، انگیزههاي
نسبت به ارادة خویش شدهاند. ممکن است این سؤال « نور علم » نورانی باشد. آن حضرت(ع) در چهارمین مرحله از دعا خواستار
قابل پرسیده شود که چرا امام(ع) خواستار علم مفید و صحیح براي ارادة خویش شدهاند. در پاسخ باید گفت آنچه مبدأ اراده انسان
است علم اوست و لذا اگر این علم صحیح نباشد، ارادة انسان نیز ره به خطا خواهد پیمود. این بحث در مباحث فلسفه و علم اخلاق
بسیار گستردهتر از سطح موجود مورد بررسی قرار گرفته است علاقمندان میتوانند به کتابی از نویسنده، در اینباره مراجعه
شدهاند و از خداوند متعال درخواست نمودهاند « نور عمل » فرمایند. 1 آنگاه امام عصر(ع) در عبارت بعدي این دعاي شریف خواستار
که نیرو و قدرت ایشان را پر از عمل صالح فرماید، به این معنی که بسیار موفق به انجام اعمال صالح گردند. عمل صالح یکی از
جنبههاي وجودي انسان است که انسان کامل و کسی که در حال حرکت به سوي کمال خویش است در صدد تطبیق این جنبه از
جنبههاي وجودي خویش با خواست خداوند متعال است و چنین انسانی به کمال لایق خویش در این محور دست یافته است. این
دعاي شریف در این فرازها در صدد بیان جنبههاي گوناگون وجودي انسان است که چنانچه با خواست الهی هماهنگ شود، انسان
شدهاند. این « زبان صادق و راستگو » به طرف کمال مطلوب حرکت خواهد نمود. امام زمان(ع) در ششمین فقره از این دعا خواستار
خواستۀ امام- اروحنا فداه- نیز یکی از جنبههاي وجودي انسان است که در صورت تطابق با درخواست خداوند متعال، مسیر کمال
در دین گردیدهاند. در کلمات ائمه « نور بصیرت خدایی » الهی در این بعد طی خواهد گردید. در ادامه آن حضرت(ع) خواستار
« چشم با بصیرت » اطهار(ع) نیز همین خواسته بیان گردیده است و آن حضرات(ع) خواستار بصیرت در دین شدهاند. همچنین اعطاي
را از ذات الهی درخواست نمودهاند. چشم با بصیرت چشمی است که به حقایق اشیاء دست یافته و به اشیاء با دیدة عبرت مینگرد.
امام عصر(ع) در مورد کمال انسان در زیارت ناحیۀ مقدسه نیز چنین میفرمایند: بارالها، مرا به نعمت خویش روشنی بخش، به آنچه
قسمت ما کردي راضی فرما، مرا به نعمت و بخششهایت بپوشان، و مرا از مکر و نقمتها دور دار، و مرا از خطا و لغزش حفظ کن،
و گفتار و عمل مرا درست بدار، و به من توفیق عمل و فرصت عمل در دوره حیات عنایت کن، و مرا از ترس و بیم و بیماريها
مصون نگاه دار، و مرا به واسطۀ اولیائم و به واسطۀ فضل و بخششت به بهترین آنچه آرزو دارم برسان. بارالها بر محمد و آل او درود
بفرست، و توبه مرا پذیرا شو، و به اشک من ترحم نما، و لغزشم را کم کن و سختی حال مرا برطرف ساز و خطاهایم را بیامرز و
ذریۀ مرا اصلاح فرما. بارالها در این شهادتگاه مورد تعظیم و جایگاه مورد تکریم هر گناهی را از من ببخش و هر عیبی را بر من
بپوشان و هر غمی را از من برطرف کن و رزق مرا وسعت ده و هیچ جاهلی را باقی مگذار و هر جهلی را تبدیل به علم کن و هیچ
فسادي را براي من باقی مگذار و آن را برطرف فرما و آرزوهایم را برآورده نما و تنگناها و مضیقههاي مرا به وسعت و گشایش
برسان و هر پریشانی را از من برطرف کن و هر امر ناقصی را از من به کمال و تمام برسان و مال مرا افزایش ده و خلق مرا نیکو فرما
و انفاق مرا امر پایداري قرار بده و هر مشکلی را از من حل نما و هر بدي را از من اصلاح فرما، و هر محسودي را از من برطرف
فرما، و هر دشمنی را از من بگردان و هر شري را از من کفایت نما و بیماريهایم را شفا ده و هر دوري را از خویش براي من تبدیل
به نزدیکی نما و هر پراکندگی را تبدیل به اجتماع و پیوستگی گردان و هر خواهش مرا اجابت نما. پروردگارا از تو خواستار خیر
دنیا و ثواب آخرت هستم. پروردگارا ما را به غناي خویش با حلالت از حرامت بینیاز فرما. پروردگارا ما را به فضلت از همه خلق
بیاحتیاج نما. پروردگارا از تو خواستار علم نافع و قلب با خشوع هستم. پروردگارا به من یقینی شفا دهنده و عملی خالص عطا فرما.
پروردگارا به من صبر زیبا و اجر و پاداش بزرگ و بسیار و شکرگزاري نعمتت را به من عطا فرما و احسان و کرامتت را نسب به من
زیاد فرما و گفتار مرا در میان مردم مورد قبول قرار ده. پروردگارا اعمال مرا در نزد خودت رفیع و قبول فرما و براي من در اعمال
صفحه 15 از 54
خیرم پیروانی قرار ده و دشمن مرا نابود کن. بارالها بر محمد و آل محمد در لحظه لحظۀ شب و روز درود فرست. و مرا از شرور
اشرار کفایت کن. و از گناهان و سنگینیهاي آن و از آتش جهنم حفظ کن و به دار قرار وارد فرما. و مرا و همۀ برادران و خواهران
دینیام را به رحمت و کرم خودت بیامرز اي بخشاینده مهربان. 2 پینوشتها: 1. مسائلی، احمد، فسلفۀ اخلاق و علم اخلاق، فصل
2. زیارت ناحیه مقدسه صاحب الزمان(ع). . 16 و 17
یهودي سازي قدس
از جمله شهرهاي بسیار مهم و حساس « قدس » گفت و گو بادکتر محمد سماك مترجم: قبس زعفرانی? همان طور که می دانید
جهان می باشد به گونهاي که در حال حاضر تبدیل به اساس منازاعه شده است، نظر شما در این باره چیست ?؟ اهمیت این شهر از
آن جهت است که مرکز مشترك سه دین آسمانی؛ اسلام، مسیحیت و یهودیت می باشد. نقطه مشترکی که بیانگر و مجسم کنندة
مقوله اسلامی است با آیین هاي دیگر متفاوت است. به همین دلیل این شهر که خداوند آ، را مبارك گرداند و به ویژه
مسجدالاقصی بدین معناست که خداوند این شهر را برگزید تا نقطه تماس و ارتباط سه دین آسمانی باشد. به همین دلیل سیاست
احتکار و از آن خود ساختن قدس و عملیات یهودیزه شدنی که اکنون در حال وقوع است و از بین بردن نشانه هاي اسلامی آن با
هویت و ماهیت و مفهوم مقدس این شهر در تضاد قرار می گیرد. مفهوم کلی و فراگیري که در ایمان به خداوند یکتا نمود پیدا می
کنده به همین دلیل در حال حاضر باید تلاش ها و مساعی مشترکی از سوي مسلمانان و مسیحیان براي جلوگیري از یهودي سازي
قدس صورت گیرد و مانع الحاق آن به اسرائیل شود ?. این یهودي سازي تا به حال چقدر محقق گردیده است و این شهر مقدس تا
چه اندازه به شهري یهودي تبدیل شده است?؟ موضوع از بعد تغییر جمعیتی آن دنبال می شود. در قدس مسلمانان و مسیحیان نیمی
از جمعیت را تشکیل می دهند و مابقی یهودیان هستند. در قدس شرقی جمعیت یهودیان بیش از مسیحیان و مسلمانان عرب با هم
است?. یعنی حدود 160 هزار نفري که شما تعداد آنها را ذکر کرده بودید?؟ بله، این درپی خود تملک اراضی را نیز دربر دارد، به
عنوان مثال خود شارون در منطقه مسلمانان ملکی را تملک کرده است و در حال حاضر وزارت مسکن اسرائیل طرحی را براي
ساخت منازل در دست دارد که سی یگان یا سی شهرك کوچک مسکونی بسازد، هریک از این شهرك هاي کوچک سیصد
واحد مسکونی را در خود جاي می دهند. بی شک ساخت این منازل درپی خود ورود و هزاران و چه بسا دهها هزار مهاجر یهودي
را از سراسر جهان به دنبال دارد و بازتاب آن بیرون بودن هزاران و حتی دهها هزار عرب مسلمان و مسیحی از قدس و تخریب خانه
هاي ایشان به بهانه حفاظت از امنیت این واحدهاي مسکونی یا ایحاد راه هاي ارتباط براي آنهاست. این شیوه یهودي سازي در کنار
از بین بردن نشانه هاي مذهبی اسلامی و مسیحی موجود در این شهر بهویژه از طریق دست گذاشتن اسرائیل بر املاك غایبان یا
کسانی که در قدس اقامت و حضور ندارند، همه و همه باعث می شود نه تنها این املاك به دست صهیونیست ها بیفتد بلکه مانع
بازگشت این افراد به قدس و از بین بردن نشانه هاي فرهنگی، هنري، باستانی، تاریخی و مذهبی مسیحی و اسلامی شود. تمام اینها
سازمان ». در واقع عملیات مستمر استیلا و حاکمیت بر سرزمین هاي فلسطینی و به ویژه قدس و سرانجام یهودي سازي آن است
که بزرگترین سازمان فرهنگی جهان به شمار می آید، بیانیه ها و درخواست هاي بسیاري براي جهانیان صادر کرده است « یونسکو
تا بر اسرائیل فشار آورند و مانع یهودي سازي قدس توسط اسرائیل از طریق از بین بردن نشانه هاي اسلامی و مسیحی آن شوند?. آیا
این بیانیه ها و درخواست ها توانسته جهان اسلام و یا جهان عرب و اصلًا کسی را در جهان تکانی بدهد?؟ محل تأسیساتی که حتی
خود سفارتخانه جدید آمریکا در قدس غربی ایجاد کرده است، بخشی از اراضی مورد استفاده آن متعلق به موقوفات اسلامی بوده
بوده است. اما آنها از هیچ یک در مورد دست « خاندان طالب » است و بخشی دیگر از آن خانواده ها و خاندان هاي اسلامی مانند
اندازي هاي خودش سئوال نمیکنند?. البته باید توجه داشت که کل شهر غصب شده و تحت اشغال است?. بله، درست است که
صفحه 16 از 54
تمام شهر اشغال شده اما این اشغال با انواع دیگر اشغال مانند: اشغال لبنان تفاوت دارد، چون اینجا شاهد اشغال سمبلیک هستیم. این
شهر سمبل تمام ادیان است، بنابراین هیچ یک از این ادیان به طور جداگانه نمی توانند این شهر را براي خود احراز نمایند. قدس در
مقابل دو موضوع اساسی قرار دارد، موضوع مذهبی و موضوع حقوقی. در مورد مسئله حقوقی این شهر، شهري اشغال شده است و
قطعنامه هاي سازمان ملل متحد همه خواهان عقب نشینی و خروج نیروهاي اسرائیلی از اراضی اشغالی از جمله قدس هستند. این بعد
حقوقی، اما در بعد مذهبی، قدس شهري سمبلیک براي مسلمانان و در عین حال مسیحیان است. بنابراین این براي من به آن معنی
است که روزي اسرائیل بیاید و بگوید من امنیت شما را براي دستیابی به مثلا مساجد اسلامی تامین می کنم یا امنیت مسیحیان را
براي رسیدن به بناها و امکان مقدس مسیحیان تامین می کنم. این یک مشکل است چون مشکل قدس مسئله دستیابی به اماکن
مقدس نیست، مسئله اشغال این شهر است?. صهیونیست ها از کجا این استدلال را به دست آورند که باید بر قدس استیلا یابند؟
می گوید که: اسرائیل بدون قدس و قدس بدون هیکل (معبد سلیمان) « بن گورین » ?می توان پاسخ را در این سخن خلاصه کرد که
وجود ندارد و این سه بدون یکدیگر بی معنا هستند. بنابراین ملاحظه می کنیم وقتی تأسیس اسرائیل در کشورهاي دیگر مانند:
اوگاندا، سیبري، اطریش براي یهودیان جهان مطرح می شود آن را رد می کنند چون سازمان جهانی صهیونیسم ملاحظه کرد تنها
راه گرد آوردن یهود در یک کشور عامل مذهبی است. به همین دلیل بر فلسطین اصرار ورزیدند، نه از آن جهت که سرزمین
فلسطین را دوست دارند، خیر فقط از این جهت که بر قدس استیلا یابند، چون قدس انگیزه و محرکی مذهبی براي یهودیان است. با
اینکه رهبران جنبش صهیونیسم و خودجنبش، جنبشی لائیک و لامذهب بوده است، اما آنها دریافتند تنها راه جمع آوري و
گردآوري یهود، قدس است، به همین دلیل مقرر ساختند، دولت یهود در این کشور ایجاد شود این در حالی است که منافع
استراتژیک از جمله منافع استراتژیک بریتانیا نیز در کنار این گرایش مذهبی قرار گرفت، بنابراین توام شدن منافع مذهبی و
استراتژیک باعث شد تا فلسطین قربانی طرح صهیونیسم شود?. آیا نشانه هاي دیگري غیر از بیرون راندن مسلمان و مسیحیان براي
یهودي سازي قدس وجود دارد?؟ یهودي سازي قدس با قدرت تمام در همه زمینه ها در حال انجام است. در مصادره اراضی،
خرید اجباري اراضی و غیره، وقتی بدانیم در ایالات متحده تبلیغات بسیاري براي قدس و خرید اراضی آن می شود و این بدین
معناست که سالانه میلیونها دلار جمع آوري می شود که تمام آن فقط به خرید اراضی در قدس اختصاص دارد و همچنین ساخت
شهرك ها درقدس و پیرامون آن در این راه از انجام هیچ اقدامی جهت یهودي سازي قدس ابا و واهمه ندارند. بنابراین ایجاد
شهرك ها و خرید اراضی و اسکان یهودیان در قدس لازمه اش بیرون راندن مسلمانان و مسیحیان از آن است، این موضوع حتی
شامل ورود به اماکن مقدس نیز می شود. مثلًا صبح روز جمعه براي جلوگیري از ورود نمازگزاران به مسجدالاقصی راهها بسته می
شود، این چه معنایی می تواند داشته باشد. مثلًا من به عنوان یک فلسطینی موظف هستم که از سراسر فلسطین براي یک بار هم که
شده نماز جماعت را در مسجدالاقصی بخوانم، این باعث می شود تا شاهد گرد آمدن مسلمانان در مسجدالاقصی باشیم، در این
میان عملیات دادن کارت شناسایی یا گرفتن آن نیز براي جلوگیري از حضور در مسجدالاقصی و سلب هویت اسلامی آن است. این
موضوع حتی شامل مسیحیان نیز می شود، بنابراین می توان گفت عملیات یهودي سازي قدس با قوت هرچه تمامتر در تمام زمینه ها
در حال انجام است?. سرنوشت بسیاري از مساجد و مدارس اسلامی چیست، چون همان طور که می دانیم، در دوره اسلامی بناهاي
بسیاري مانند مساجد و مدارس ساخته شده اند، سرنوشت آنها چه شده است ?؟ اکثر این بناها در سال 1967 وقتی اسرائیلیها کوي
مغربیها را در قدس اشغال کردند به همراه آن بسیاري از این بناها را نیز تخریب و ویران نمودند و یهودي ساختند، خرید املک یا
مصادره املاك غایبان همه به یهودي سازي بناها و آثار اسلامی انجامید. مسئله بسیار مهم در قدس این است که خود اهالی قدس
باید مسئله دفاع از قدس را برعهده بگیرند؛ دفاع از هویت قدس و هر آنچه از آن باقی مانده این افرادي داراي گروهی به نام
هستند، که جوانانی می باشند که در طول 24 ساعت شبانه روز وظیفه دفاع و پاسداري و نگهبانی از « جمعیت دفاع از مسجدالاقصی »
صفحه 17 از 54
مسجدالاقصی را برعهده گرفته اند. زیرا که به اسرائیلی ها اعتماد ندارند، اینکه چه وقت به این مسجد حمله می کنند، آن را ناپاك
می نمایند و یا تخریب می کنند?. البته پس از تخریب مسجدالاقصی قصد ساختن هیکل (معبد سلیمان) را بر روي آن دارند?؟ بله
کاملاً درست است، قرار است بر روي خرابه هاي مسجدالاقصی هیکل را بسازند. اما نکته مهم در دفاع این افراد از مسجدالاقصی
این است که آنها به صورت خودجوش و مردمی و با حمایت مالی خانواده هاي خود دست به این کار می زنند و هیچ مؤسسه یا
سازمانی وجود ندارد که آنها را از بعد مالی مورد حمایت قرار دهد. با اینکه این مسجد سمبل جهان اسلام است و جهان اسلام به
آن افتخار می کند، اما هیچ اقدامی جهت حمایت از آن انجام نداده است. ما از جهان اسلام می خواهیم به این افراد که جان
خویش را وقف دفاع از مسجدالاقصی نموده اند نگاهی بیندازند. بنابراین همه ما مقابل درگاه خداوند به خاطر دفاع از
مسجدالاقصی مدیون هستیم?. نظر شما در مورد تبلیغات و اطلاع رسانی چیست، و چرا دستگاه هاي ارتباط جمعی و اطلاع رسانی
حوادث روزانه قدس را تحت پوشش قرار نمی دهند?؟ بخشی از عملیات یهودي سازي قدس در این خلاصه می شود که اطلاعات
به مردم نرسد و آنان را تحریک نکند. مثلًا بسیاري از مراکز اطلاعاتی و خبري غربی و خود اسرائیلی دست به گمراه سازي کشورها
و دولت ها و مردم می زنند، در حالی که بلدوزرهاي اسرائیلی در حال تخریب و نابودي قدس هستند. من شخصاً کلیساهایی را در
آمریکا می شناسم که سرمایه گذاري هاي خود را در قدس پس گرفته اند، به دلیل تخریب نشانه هاي اسلامی و مسیحی قدس و یا
ساخت دیوار حایل، در همان زمان کشورها و نه کشور، بله کشورهاي عربی را می شناسم که دفترهاي تجاري و بازرگانی اسرائیلی
را در کشور خویش دایر می نمایند. خوب شما بفرمایید من به عنوان یک مسلمان و یک عرب این دو برخورد را چگونه تفسیر
کنم، از موضع یک کلیسا و از موضع یک کشور عربی این موضع را چگونه می توان تفیسر کرد که کلیساي مسیحی آمریکایی آن
گونه به دفاع از قدس برمیخیزد، در حالی که کشورهاي عربی اسلامی سکوت کرده اند?. پس از گذشت سی و پنج سال از اشغال
قدس آینده این شهر را چگونه می بینید?؟ صحبت بی فایده است، آنها اگر خواهان قدس هستند، باید بهپاخیزند?. در کتاب اخیر
خویش به نقش مسیحیان در آزادسازي قدس اشاره کرده اید، در این باره چه نظري دارید?؟ واقعیت امر این است، مسلمانان مسئله
قدس را اسلامی کرده اند و هنگامی که آتش سوزي مسجدالاقصی در سال 1969 به وقوع پیوست، مسلمانان گردهم آمدند و اولین
اجلاس و گردهمایی کشورهاي مسلمان را در مراکش منعقد ساختند و پس از آن در اجلاس طائف استراتژیی اسلامی براي آزادي
قدس وضع شد، و ریاست اجلاس موظف گردید این استراتژي را به پادشاه مراکش – ملک حسن – ابلاغ کند. اما اکنون ما در
سال 2005 هستیم، استراتژي آزادي قدس کجاست، هیئت اجرایی آن در کجاست، از زمان تشکیل اجلاس سران کشورهاي اسلامی
تاکنون چه بر سر قدس آمده است، هیچ چیز نمیبینیم. اگر می توانستیم ما به موجب عهدنامه هاي بین المللی موجبات آزادي قدس
را فراهم سازیم، خوب بود اما چون در این راه ملاحظه می کنیم با شکست مواجه شده ایم، بنابراین باید یک استراتژي اسلامی–
مسیحی براي آزادسازي قدس وضع کنیم تا بدان وسیله با جذب قطب هاي مسیحی به مبارزه با یهودي سازي مذبور و هر آنچه در
آن به وقوع می پیوندد، برویم?. آیا می توان انتظار داشت که مسیحیان نقش مهمی را در آزادسازي قدس ایفا نمایند?؟ بی شک،
یا مجمع کلیساهاي جهان را مطالعه می کنیم که از قدس حمایت بی شائبه دارند. این مبالغه نیست اگر « واتیکان » مثلاً ما موضع
بگوییم موضعی که مجمع یا مجلس کلیساهاي جهان در ژنو در حمایت از قدس اتخاذ می کنند، بسیار بهتر و شایسته تر از مواضعی
است که کشورهاي اسلامی اتخاذ می کنند. این موارد موضوعاتی است که این سئوال را مطرح می سازد، چرا نباید با جهان
مسیحیت همکاري داشته باشیم، در این مجلس، کلیساهاي خاورمیانه می توانند بهترین راه و پل ارتباطی میان ما و جهان غرب یا
مسیحیت باشد. چرا این امکانات را از دست می دهیم، چرا عرصه و میدان عمل را مقابل مسیحیان نمی گشاییم، چرا باب همکاري
را با آنها باز نمی کنیم، چرا نمی گذاریم آنها نیز به سان اعراب و مسلمانان در قدس ایفاي نقش کنند، چه بسا آنها نیز به اندازه
مسلمانان و اعراب در قدس سهیم باشند. بنابراین مهم ترین کاري که در حال حاضر باید انجام دهیم انتقال از مرحله و وضعیت
صفحه 18 از 54
شکست و فروپاشی در آزادسازي قدس به مرحله امکان آزادسازي آن با همکاري مسیحیان و سازمان ها و مراکز کلیساي جهان
است?. آیا این امکان وجود دارد که قدس آزاد شود، اما این آزادي شامل فلسطین نشود?؟ خیر، وقتی ما از قدس صحبت می کنیم،
در واقع منظورمان همان فلسطین است. قدس سمبل فلسطین است. چون همانطور که گفتیم و در سخنان اسرائیلی ها دیده بودیم،
اسرائیل بدون قدس و قدس بدون اسرائیل بی معناست. ما می توانیم قدس و پس از آن فلسطین را آزاد سازیم، اکنون ما می توانیم
با تجدیدنظر در معادلات بین المللی به حرکت درآییم و اولین گام در این راه دادن اهمیت به دیگران است که منظور ما جهان
مسیحیت است، اینکه آنها نیز در این شهر سهیم هستند و به همان اندازه که ما درگیر این موضوع هستیم آنها نیز درگیر هستند. در
تاریخ معاصر ملاحظه می کنیم مواضعی را که واتیکان تا پیش از سال 1948 اتخاذ نمود و پس از آن، مخالفت با اصل و اساس
تأسیس اسرائیل است، که در این میان کلیساهاي عربی نقش مهم و حساسی در اتخاذ این مواضع و شکل گیري آنها داشته اند، در
حال حاضر نیز این کلیساها - چه ارتدوکس ها و چه کاتولیک ها – میتوانند این نقش را ادامه دهند و وظیفه ما این است که ما
آنها را در این راه هرچه بیشتر توانمند سازیم?. چگونه می توان تشکیل اتحاد عربی – اسلامی – مسیحی را براي جلوگیري از
یهودي سازي قدس تسهیل کرد ?؟ اسرائیل می داند، هر شکایت یا اعتراضی که به تخریب یا الحاق اراضی یا از بین بردن نشان
هاي اسلامی درقدس می شود، مانعی بر سر راه یهودي سازي این شهر است، حتی اگر به عملیات پاسداري از شهر قدس و
مسجدالاقصی نگاه کنیم، می بینیم این عملیات بومی و محلی بوده و ساکنان شهر این مسئولیت را برعهده گرفته اند، این افراد بی
سلاح هستند، از هیچ حمایت خارجی و اسلامی برخوردار نیستند، مگر آنها تا چه وقت می توانند با این وضعیت در مقابل نیروهاي
اسرائیل ایستادگی کنند، نیروهاي اسرائیلی که از سوي آمریکایی ها با انواع و اقسام سلاح ها و کمک هاي مالی حمایت می شوند.
این حمایتها نشان می دهد که اسرائیلی ها با تمام توان از تبلیغات و نفوذ خویش استفاده می کنند تا مسیحیان و جهان غرب را در
مقابل امر واقع و عمل انجام شده قرار دهند و در این راه عجله هم نمی کنند، بلکه قدم به قدم گام برمی دارند، در حالی که ما هیچ
کار نمی کنیم. اینجاست که یک روز ملاحظه می کنیم، نه تنها قدس، بلکه سراسر فلسطین یهودي شده و ما هیچ کاري نکرده ایم.
?شما در کتابتان به نکته اي اشاره کرده اید و آن همکاري و همگامی آمریکا با اسرائیل است، در حالی که در همان زمان وقتی
کشورهاي عربی از آمریکا و اروپا کمک می خواهند، و حتی نه براي آزادسازي قدس یا فلسطین، بلکه براي کمک به فلسطینی ها،
اروپایی ها و آمریکایی ها به کشورهاي عربی پشت می کنند، نظرتان در این باره چیست?؟ این یکی از بدترین نوع عجز و ناتوانی
است که کسی روي به دشمن خویش آورد، دشمنی که بلاهاي بسیاري بر سرش آورده و تمام مصایب از او سر زده است و باز با
یا مسیحیان « محافظه کاران » ، این حال روي به او کند و از او کمک بخواهد. محدوده زمانی مورد بحث ما، همین دولت آمریکاست
صهیونیست، باید بدانیم روي آوردن به آنها بیهوده است، چون طرح تأسیس و برپایی اسرائیل بخشی از اعتقادات و ایمان مذهبی
آنان را تشکیل می دهد. تبدیل به میدان و صحنه اي که زمینه ساز دومین ظهور مسیح باشد. مهمترین مسئله موجود در جهان اسلام
و عرب در حال حاضر این است که نمی دانیم عوامل مذهبی و ایمانی مؤثر و تأثیرگذار بر اتخاذ سیاست هاي خارجی آمریکا
چیست، از جمله قدس و فلسطین، اینجا موضوع صرفأ یک مسئله سیاسی صرف یا مربوط به منافع استراتژیک نیست، بلکه این مسئله
مربوط به ایمان مذهبی است و هنگامی که ایمان مذهبی با منافع استراتژیک درآمیزد، دیگر کاري نمی توان کرد، به ویژه اینکه
دولت کنونی آمریکا ایمان مذهبی را بر منافع استراتژیک ترجیح می دهد. درست است که ایالات متحده داراي منافعی استراتژیک
در منطقه است، اما پیش از این منافع آنچه مهم بوده است، ایمان مذهبی بوده تا به همین دلیل لازم است، این موضوع را درك کنیم
تا موضع و دیدگاه آمریکایی ها را به هیچ عنوان در قبال قدس و فلسطین نمی توانیم تغییر دهیم و با این موضوع به صورتی واقعی
برخورد کنیم?. چگونه می توان موضع و دیدگاه آمریکایی را تغییر داد?؟ موضع و دیدگاه آمریکا در حال حاضر نمی توان تغییر
داد ?. آیا دلیل آن این است که اعراب و مسلمانان از نیرو و اهرم فشار لازم برخوردار نیستند?؟ شاید یکی از آنها همین موضوع
صفحه 19 از 54
باشد، اما بهترین و مهمترین چیز در این زمان گشودن باب همکاري و گفت و گو با سازمان ها و مراکز دینی و مذهبی است که
مخالف این ایده و عقیده هستند تا آنها تبدیل به اهرم فشار شوند و از اهمیت این عقیده در میان آمریکاییها بکاهند. ما در حال
حاضر هیچ همکاري با سازمانها و مراکز مذهبی آمریکا نداریم، در حالی که در آمریکا مراکز و سازمان هاي کلیسایی بزرگ و
بی شماري وجود دارند که مخالف یهودي سازي و صهیونیسم مسیحی در این معنا و مفهوم هستند. هنگامی که در شخصیت افرادي
و سایر مسیحیان صهیونیست مطالعه می کنیم، مشاهده می کنیم که آنها مستقیمأ بر ساخت و « جري فالویل » و « پت رابرتسون » چون
شکل دهی تصمیمات و اتخاذ سیاستها تأثیر می گذارند اما در کنار آنها نیروهاي مذهبی دیگري نیز وجود دارند، از جمله
قرار دارند که سدي مقابل مسیحیان صهیونیست تشکیل می دهند. این « مجلس کلیساهاي مسیح » و « مجلس کلیساهاي ملی آمریکا »
روند سیاست گذاري حسب دیدگاه هاي گروهی و جناحی در آمریکا به وفور به چشم می خورد و پیروزي از آن گروه یا جناحی
است که فشار بیشتري بیاورد و بتواند افکار عمومی را همراه خود سازد. این جناح ها نه فقط بر تصمیم گیري ها که بر جناح بندي
هاي کنگره، دولت و مجالس ایالتها نیز تاثیر میگذارند، در حالی که ما مسلمانان و اعراب به هیچ عنوان آنها را درنظر نمی
گیریم. بنابراین نیروي دیگر که میدان به رویش باز است، همین نیروهاي مخالف صهیونیست هاي مسیحی هستند که می توانند به
اهرم فشار قدرتمندي تبدیل شوند، ما باید در استراتژي کاري خویش تجدیدنظر کنیم از طریق گشودن باب همکاري با این جناح
ها و محدود نساختن مسئله قدس به اینکه مسئله اي صرفا اسلامی است، بلکه تبدیل آن به مسئله اي مسیحی – اسلامی ?. بنابراین و
مسئله پیچیده می شود، زیرا صهیونیست ها و مسیحیان صهیونیست در حال حاضر عنوان می کنند که به هیچ عنوان از قدس صرف
نظر نمی نمایند، نظر شما چیست?؟ بله این کاملاً طبیعی است، چون صرف نظر کردن آنها به معناي عقب نشینی از ایمان و
اعتقاداتشان و عدم حمایت از اسرائیل و بالطبع فروپاشی اسرائیل است ?. براین اساس آیا شما میان حمایت از قدس و ادامه حیات
طرح صهیونیسم رابطه مستقیمی را ملاحظه می کنید?؟ بله، درست است، و در واقع اهمیت قدس براي اسرائیل در این امر نهفته
است که موجب ادامه حیات این رژیم است و قدس براي ما نیز چنین است. جهان اسلام پیرامون قدس و مفهوم مذهبی آن گردهم
می آیند، بنابراین جهان اسلام نیز نمی توانند از اصول و مبادي اعتقادي خویش پیرامون قدس صرف نظر کند و آنها را به اسرائیلی
ها بسپارد تا هر آنچه می خواهند انجام دهند، چون اگر اختیار به دست اسرائیلی ها بیفتد، آنها خود را محدود به قدس یا فلسطین
صداي » نمی کنند، طرح صهیونیسم فقط محدود به قدس و فلسطین نیست، بلکه شامل تمام منطقه خاورمیانه می شود?. در نشریه
در سال 1982 آمده بود که اکنون وقت آن رسیده تا هیکل را دوباره ساخت، به نظر شما آیا آنها می توانند چنین « کوه هیکل
کاري انجام دهند?؟ باید گفت، تلاش هاي بسیاري براي تخریب مسجدالاقصی صورت گرفته است و این موضوعی است که خود
اسرائیلیها به آن اشاره داشته اند و موضوع سري و مخفی نیست، یکی از این تلاش ها بمباران مسجدالاقصی بوده است. قرار بود
هواپیماهاي نظامی اسرائیل مسجدالاقصی را با بمب هاي خویش هدف قرار دهند، این طر از آن جهت به مورد اجرا گذاشته نشد که
ممکن بود خرابی ها و ویرانیها و بمب هاي افکنده شده به مناطق یهودي که پیرامون مسجدالاقصی بنا شده اند، و ضربه وارد کند
و همین موضوع باعث شد این طرح به مورد اجرا گذاشته نشود. طرح دیگر تخریب مسجدالاقصی از زیر زمین و حفر کانالها و
ایجاد حفاري هایی در زیر آن و بمب گذاري آن با دینامیت بود تا بدین وسیله تخریب شود، اما این طرح نیز از آن جهت به مورد
ضرر و زیانی وارد آید و خراب شود?. آیا نمی توان « دیوار ندبه » اجرا گذاشته نشد که ترس از این وجود داشت از سمت غرب به
گفت از تخریب مسجدالاقصی صرف نظر شده است?؟ خیر، این تصمیم وجود دارد زیرا حتی در حال حاضر تمام مواد مورد نیاز
جهت ساخت هیکل فراهم شده، حتی لباس ویژة کاهنانی که باید در این هیکل خدمت کنند نیز تهیه شده است?. یعنی آنها به طور
کامل مهیاي این کار هستند، اما جهان اسلام فکر می کند چنین اتفاقی نمی افتد?؟ انشاءالله که چنین چیزي حادث نشود، اما این
کافی نیست که فقط به دعا اکتفا کنیم و دست به هیچ کاري نزنیم بلکه باید با نیزه مهیا و آماده (دفاع) باشیم ?. با تشکر از استاد
صفحه 20 از 54
محترم محمد سماك. در حالی که باید این نکته را یادآوري کنم که خداوند متعال خود فرموده است، مسجدالاقسی را دوباره به
مسلمانان باز خواهم گرداند، به امید آن روز. پی نوشت: 1.هرچند در حال حاضر در بخش هاي قابل توجهی از سطح زیر
مسجدالاقصی تونل حفر شده و احتمال تخریب شدت یافته است.
داستان حقیقی کابالا